سيزده به در91
براي سيزده بدر ، دوست مامان عسل جون بهمون زنگ زده كه با هم بريم بيرون ، بعدش ما آماده شديم رفتيم دنبالشون .....
ديدم كه مامان آريانا جون آش دوغ پخته ( جاتون حسابي خالي ) ، بعدش رفتيم از رستوران غذا هم خريدم رفتيم كه نهارمونو توي باغ موزه گياه شناسي بخوريم.
اينم عكسهاش
بعد ساعت 5 راه افتاديم رفتيم بطرف شهر سوزا تا بچه بتونن كروكوديل ببينن ، وقتي رسيديم خيلي پارك شلوغ بود ، بعدش چون مسئول پارك آشنا بود بهش زنگ زديم ، ايشونم اومد استقبالمون و رفتيم داخل و از پارك كروكوديل ها بازديد كرديم .
وقتي كه بازديد بچه ها تمام شد ،داشت غروب مي شد ، حركت كرديم بطرف خونه (البته عسل خانم توي راه يكمي خوابيد ) ، خونه آريانا اينا كنار اسكله بود ، چون سبزه عيدمون يادمون رفته بود توي آب بندازيم ، رفتيم كنار اسكله
جاتون خالي بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی