قصر بازی رشت
یک روز نهار که خونه خاله رفته بودیم بایایت که می خواست بره جواب آزمایشو بگیریه به ما هم گفتم که ما هم باهش بریم ، من آماده شدم اما شما که دلت میخواست با حسام جون بازی کنی گفتی که نمیایی ، من هم گفتم بمون پیش خاله اینا ، من همراه بابات می رم ، اما شما بهانه گرفتی که نباید برییییییی ، بعد بابایی گفتش که می برمت پارک ، بالاخره راضی شدی و راه افتادیم .
اولش رفتیم جواب آزمایشهارو گرفتیم، بعدش رفتیم و رفتیم تا آدرس پارک رو پیدا کنیم توی راهمون از کنار پارک قدس رد شدیم بعدش رسیدیم به یه پارک سرپوشیده با حیاطی که خیلی خوشگل گل کاری شده بود
اینجا هم غرفه نقاشی بود که شما هم نقاشی کشیدی و چسبوندی به قفسه
بعدش خودت گفتی که با نقاشی های دیواری می خوای عکس بگیری..
بوس بوس بوس .......... فدات بشم گلمممممممممممم
تیرماه٩١ /// رشت قصر بازی