دایی سواری
امسال ، دایی جواد اینا به خونه جدیدشون که تازه خریده بودند رفته بودند ، ما هم رفتیم براشون کادو بردیم ، نهارمونو که خوردیم شما بچه ها شروع به بازی کردن کردید یه خورده هم با هم زدو خورد کردید ، دایی رفتش باشگاه و غروب برگشت و گفت بچه ها بیایید با هم بازی کنیم ، بعدش گفت بیایید سواریتون بدم و تو و حسام و عماد و یگانه جون هم به نوبت سوار شدید ، تو یه لحظه که نوبت حسام بود ، حسام جون از دور یـــــــــــــــــــــــــــــک خیزی ورداشت و دوید و سوار دایی شد که دایی غافلگیر شد و گفت حسام جان ! انگار داری سوار یه اسب واقعی میشی ، مگه نه ،ما هم خیلی خندیدیم
اینم عکس دسته جمعیتون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی